مرگ در این نزدیکی
وچه اسان میشود مرگ را در همسایگی خود دید
مرگ در همین نزدیکیها زندگی میکند
نگران همه چیز بود به جز مرگ
بچه ها هنوز ثبت نام نکرده بودند
مثل همیشه از امدن ماه مهر هراسی به دلش افتاده بود
قسط وام هم که مثل خوره به جانش افتاده بود
باز هم مثل هر شب به امید معجزه ای به
خواب رفت ولی نمیدانست که اینبارمعجزه ای از اعماق زمین تمامی مشگلاتش را برای همیشه حل خواهد کرد