انتخاب
بوسه ای بخشید و خوابم کرد و رفت
با لب لعلش خرابم کرد و رفت
با نگاهش جسم و جانم را بسوخت
بعد هم عاشق خطابم کرد و رفت
رهزن دل بود چشم مست او
ز آتش عشقش کبابم کرد و رفت
اشک ریزان همچو شمعی تا سحر
سوختم چندانکه آبم کرد و رفت
عاقبت در جمع عاشقهای خویش
عارفانه انتخابم کرد و رفت
دید رسوا گشته ام در محفلش
بی وفا آخر جوابم کرد و رفت
عشق من آمد ببالینم شبی
با نوای بوسه خوابم کرد و رفت .